داشتم به کسی نگو رو میخوندم که نتهشتم رو توی ستونش دیدم.دلم تنگ شد.اومدم اینجا اشک تو چشام جمع شد.
چقدر ظلم کردم به این نتهشتم.چقدر به خودم ظلم کردم.چقدر حرفام رو ریختم تو خودم.
دوست دارم دوباره بیام بنویسم.از همه چی.مثل قبل.
امیدوارم که بشه.
راستی، سلام!
امیدوارم که بشه.
راستی، سلام!
خسته نباشی
پاسخ دادنحذفحالا بیا تعریف کن ببینیم کجاها بودی تا حالا
آخ جون کامنت!!!!!
پاسخ دادنحذفیک سال رو تعریف کنم؟!؟بیخیال از اینجا به بعدش رو بچسب.هرچی بود گذشت.
خوش اومدی رفیق
پاسخ دادنحذفبیا که خونه ات رو خاک گرفته شدیدا!! آخر هفته هم هست یه خونه تکونی بکن که میخوایم با شیرینی بیایم خدمتتون
بازگشت شکوهمندانه میچیکو را به عرصه وبلاگ نویسی تبریک می گوئیم :*
پاسخ دادنحذفآخ .. درد مشترک
پاسخ دادنحذفببین کی اومده !!!!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ دادنحذفمن انقد بیشتر از تو نبودم که اصن نمیدونستم تو هم نبودی! من بردم:))
پاسخ دادنحذفشوک آنافیلاکتیک بودا!!!
پاسخ دادنحذفتو برگشتی، الهام برگشته، فاجعه ققنوس (امین) برگشته(ابته نه به وبلاگش بلکه به دنیای نوشتن!!!)
من ولی رفته بودم!!!
خوش اومدی!
آخ جون که بعد از عمری دلتنگی ،حداقل میتونم خودمو با نوشته های دوستانم آروم کنم!!!
@دیلماج بانو:
پاسخ دادنحذفروی میز و صندلی ها ملافه کشیده بودم خاک نشینه!!ولی خونه بوی نا گرفته!!
@زروان:
:)))))
ما هم به شما تبریک میگیم!!
:*
@فرشاد:
بنویس آقا.بنویس
@الهام:
:)))))
@سمیه:
فعلا که شما زودتر از من پست گذاشتی خانوم دکتر!!
@سبک جدید:
شوک چیچی؟!؟
یعنی الان مینویسی؟!؟
کجا؟!من آدرس وبلاگ خودمم یادم نیست.چه برسه به بقیه!خدا شاهده دو ساعت فکر کردم چی بود اسمش ولی یادم نمیومد.آخرشم از وبلاگ به کسی نگو پیداش کردم.