داشتم به کسی نگو رو میخوندم که نتهشتم رو توی ستونش دیدم.دلم تنگ شد.اومدم اینجا اشک تو چشام جمع شد.
چقدر ظلم کردم به این نتهشتم.چقدر به خودم ظلم کردم.چقدر حرفام رو ریختم تو خودم.
دوست دارم دوباره بیام بنویسم.از همه چی.مثل قبل.
امیدوارم که بشه.
راستی، سلام!
امیدوارم که بشه.
راستی، سلام!