۱۳۸۹ مهر ۲۷, سه‌شنبه

آی بازی، بازی، بازی!



خب به سلامتی به یک عدد بازی وبلاگی دعوت شدم توسط اغلن کبیر! میریم که داشته باشیم.خب از من انتظار چیز خاصی نداشته باشید.امیدوارم مثل اون دفعه ی قبلی تیشه به ریشه‌ی خودم نزنم!!
بدترین اتفاق: پنج سال پیش و ایضاً پارسال و همچنین فوت پدربزرگم.
خوب‌ترین اتفاق: مگه تو این مملکت اتفاق خوب هم میفته؟
بدترین تصمیم: خودم که یادم نمیاد، ولی ملت 5 سال پیش بدترین تصمیم قرن رو گرفتن!
بزرگترین پشیمانی: نمیدونم انقدر پر رو هستم که پشیمون نشدم یا اینکه چیزی یادم نمیاد!(مثل این که داره تیشه زدن شروع میشه)
فرد تأثیرگذار زندگی: هرکی هست خیلی درپیتِ که من تحت تأثیر اون، این شکلی شدم!
آرزوی زندگی: به زمین گرم بخوره ایشالا!(مخاطب خاص دارد)
اعتقاد به معجزه: آرررررررررررره!!همین معجزه ی هزاره ی سوم(هوووووووق)
اعتقاد به خوش شانسی: آره دارم. ولی اگه شانس داشتم اسمم رو میذاشتن شانسعلی!!
خیانت: نمیدونم!سعی کردم خیانت در امانت نکنم. ولی در مورد انواع خیانت نظری ندارم.
عشق: سوال بعدی لطفاً
دروغ: دروغگو دشمن خداست(این هم مخاطب خاص دارد)
از که بدم می‌آید: اووووووووووه!خیلی ها.همه اش رو بگم؟نمونه اش همین معجزه ی چند سوال بالاتر
تا به حال دل کسی را شکانده‌اید: احتمالا!شرمنده‌ام، صورتم رو شطرنجی کنید.
دلیل انتخاب اسم وبلاگ: مممممممممــ به دلیل درخواستهای مکرر دوستان احتمالا قراره بشه تــــف هشتم!!
از بچه های وب چه کسی را بیشتر دوست دارید: من همه رو مثل بچه های خودم دوست دارم و نمیتونم بین هیچ کدومشون فرقی بذارم!!!
تعریفی از زندگی خودم: تــــــــف!(میدونم خیلی وسیعه!!)
خوشبختی: همین که میتونم تف بندازم یعنی خوشبختی!
(ای بابا خسته شدم چرا تموم نمیشه؟؟)

این واژه‌ها یادآور چه چیزی برای‌تان هستند؟
هلو: برو تو گلو(میدونم میدونم!از این بی‌مزه‌تر نمیشد)
خدا: خدایا نوکرتم به مولا
امام حسین: اگر دین ندارید، آزاده باشید!
اشک: اشک هم خوبه.معمولا دمِ مَشک میذارمش!!
کوه: کوه هم خوبه!
فرار از زندان: به قول محسن نامجو وقتی در زندون بازه اونی که در بره خیلی خــــــــــره!
هوش: بسیار دارم!!(آیکون شکسته نفسی و اینا)
خواهر شوهر: همسر آینده از این لحاظ خوشبخته!!!
رنگ چشمهایم: قهوه ای خیلی خوشگل!!
رنگ مورد علاقه: رنگ هم خوبه!
جواب تلفن و ارتباطات: بعضی وقتها کِرمم میگیره و همینجوری جواب نمیدم!
کلام آخر: هرچیزی رو میخواید ازم بگیرید ولی تف رو نه!!
(خواستم آخرش یه تف بندازم ولی دلم براتون سوخت!!ای تـــف به این مهربونیم)

۱۰ نظر:

  1. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  2. :)))))))
    خیلی باحال بود به خصوص قسمتهای تفیش

    تف هشتم =))
    مرسی بچه ها!
    اصلاً واژه ای شده این تف برای خودش :دی

    منم دوست دارم زودتر شرکت کنم اما تا وب جدید نزنم نمیشه :(

    پاسخحذف
  3. تف!
    پسر چقدر خندیدم؛ همون تف هشتم بزاری چیز خوبیه بنظرم.

    پاسخحذف
  4. جالب بود!
    این جمله بیشترین تلاش ذهنیم در کامنت گذاشتن بود:)
    نه خداییش جالب بود!

    پاسخحذف
  5. امروز بیشتر از هر روز دیگه اینجا تف تفی شد

    پاسخحذف
  6. @حیاط خلوت:
    ما منتظریم!
    @اغلن:
    خدا رو چه دیدی؟شاید گذاشتم!
    @سمانه:
    خسته نباشی!!!
    @رویا:
    احزنت!باید این رو میذاشتم واسه تیترش!!
    @مهندس پنگول جونی:
    فقط کمیت داشت، کیفیت نداشت.ایشالا در پستهای بعدی بهتر میشه.

    پاسخحذف
  7. اين چجور معجزه ايه كه ازش بدت مياد؟؟!!!
    راستي ديدي كه همه با سميه موافقن!؟
    اينا همش نشونه هاي فيلسوفي شه ها:)

    پاسخحذف
  8. بفرما یه تف در خدمت باشیم
    نه به قرآن نیای ناراحت میشما!

    (مثلا مکالمه میچی و دوست دبیرستانش که بعد سالها دیدن همو! احتمالا موضوع پست بعدیشه!!)

    ببین این بازی اصن جذاب نبودا !(مدیونی اگه فک کنی من تا حالا به هیچ بازی وبلاگی ای دعوت نشدم! و الان حسودیم میشه!)

    پاسخحذف
  9. @وحیده:
    اون نکبتی که پیداش کرده عاشقشه.
    @سمیه:
    خواهش میکنم، شما با منشی هماهنگ کن در اولین فرصت یه تف هم خدمت شما خواهیم بود!
    من متأسفانه هیچ دوستی از دوران مدرسه ندارم، جز یه دونه که اونم طرفدار معجزه ی هزاره ی سومه!
    :(
    خب بازی کن دکتر.همین الان رسماً دعوت میکنم ازت.

    پاسخحذف