۱۳۸۹ مهر ۲۱, چهارشنبه

آه ای یقین یافته...



چرا اینجوری شد؟ قصد من از نوشتن توی وبلاگ این نبود. ولی ناخود آگاه رفتم به سمت روزانه نویسی. هدفم رو گم کردم.نمیخواستم اینجوری پیش برم ولی الان رسیدم به این که هفته ای یه بار میام اینجا رو به روز میکنم، اونم در مورد دانشگاه و این چیزا.
نـــــه! این هدف من نبود.من هدفم رو گم کردم.یادمم نمیاد که چی بود و واسه چی این وبلاگ بوجود اومده، از یابنده تقاضا میکنم اون رو هرچه سریعتر به درون اولین صندوق پست بندازه.(میبینید؟چقدر چرت و پرت میگم؟اوضاع خرابِ مثل اینکه)
کلا احساس میکنم که هیچ هدفی ندارم!!مثل همین الان.میخواستم یه چیز دیگه بنویسم، اومدم چی گفتم!!
پس اجازه بدید که بندازم.تف رو میگم!(البته اگه اجازه هم ندید من باز کار خودم رو میکنم)
تــــف!

۱۶ نظر:

  1. منم خیلی وقتها همچین حسی دارم...
    حتی همین روزا.
    چندین بار از خودم پرسیدم که چی! چی شد حالا؟ کجا رو گرفتِی؟ کجا رو قراره بگیره برات اصلاً؟

    اما راهش فقط یه چیزه
    اینکه ادامه بدی... یا انقدر می‌نویسی که بفهمی خطت چیه، یا انقدر می‌نویسی تا می‌فهمی به درد نوشتن نمی‌خوره و در هر دو حالت تکلیفت معلومه.

    حالا میشه منم بندازم؟
    تف رو می‌گم!

    پاسخحذف
  2. شما یه هدف والا داری اونم همین به جریان انداختن چرخه تف تو دنیای مجازی اونم هفته‏ای یه بار هست!!:دی
    سخت نگیر آدما وبلاگ رو برای دل خودشون می زنن الان هم دلت می خواد روزانه بنویسه چهار دیواری اختیاری هست هر چی دلت می خواد بنویس کلا دلنوشته ها خیلی شیرین می شن آدم احساس می کنه رفته خونه دوستی که چهار تا دونه پشتی گذاشته یه گوشه خونه صدای قل قل سماورش هم بلنده پرده ها رو زده کنار و آفتاب افتاده تو اتاق
    بعد می شینی یه چایی دبش پیشش می خوری و پا میشی
    اگه خودت رو زور کنی که اینجوری بنویسم و اونجوری بنویسم که دیگه دلنوشته نمیشه که
    ;)

    پاسخحذف
  3. دیگه نوشتنای ما عشقیه
    گاهی از سیاست حرف میزنیم و گاهی از در و دیوار و گاهی هم از دانشگاه
    همه اینا هم در مورد مسائلیه که برای خودمون پیش اومده
    در مورد یه هدف خاص فقط نوشتن یه کم تمرکز میخواد و باید زندگی خود آدم هم در همون مسیر پیش بره و روزانه در همون مورد خاص تجربیاتی داشته باشه که کم برای یکی مثل من و تو بوجود میاد

    پاسخحذف
  4. مشکل اینه که وبلاگت رو تف تفی کردی.

    پاسخحذف
  5. اگه امضاي پاي كاراتو عوض كني شايد بتوني به يه جايي برسي:)
    منظورم همون تف هاي پايين نوشته هاته!!!!!!

    پاسخحذف
  6. @حیاط خلوت:
    بنداز!اینجا هرچقدر دوست داری میتونی تف کنی!!
    @دیلماج بانو:
    احزنت به شما که انقدر خوب متوجه این رسالت من شدی.
    باهات موافقم!
    @سینا:
    تمرکز داشتن خیلی مهمه، که خب در این برهه از زمان من یکی که این تمرکز رو ندارم.
    @مهندس پنگول جونی:
    ما هرچه داریم از همین تف داریم مهندس!!
    @وحیده:
    هرچیزی رو میخوای از من بگیر ولی این تف کردن رو نه!
    تف حق منه، مال منه، عشق منه!(آیکون هامون)

    پاسخحذف
  7. نت هشتم دیگه چه صیغه ایه؟! اسم وبلاگو باس بذاری تف هشتم!!

    پاسخحذف
  8. @سمیه:
    شما امروز خیلی طنازی کردیا!!یادم باشه حتما در اولین فرصت جبران کنم.

    پاسخحذف
  9. حفظ شئونات اسلامی، الزامی!!!
    این خب اصولا اولیش بود!
    دومیش هم: مرسی از اطلاع رسانیت...

    پاسخحذف
  10. راستی شدیدا هم با سمیه موافقاتم!!
    :D

    پاسخحذف
  11. میگم تا بری هدفتو پیدا کنی من مراقب اینجام

    پاسخحذف
  12. سلام ميچيكو خان!
    ميخوام لينكت كنم،ولي ميخوام اولش از خودت اجازشو بگيرم!
    هر وقت مجوزشو صادر كردي خبرم كن:)

    پاسخحذف
  13. @مالزی نشین:
    عجـــــب!!!ولی احتمال خیلی زیاد تف هایی که میندازم از هشتا بیشتر بشه.
    @پیمنتو:
    دلت خوشه شما هم.ملت 40 ساله دارن آواز میخونن هنوز نمیدونن چه سبکی باید بخونن و گـُه گیجه گرفتن!(مدیونید اگه فک کنید منظورم افتخاریِ)
    @وحیده:
    خواهش میکنم!اجازه ما هم دست شماست.باعث افتخاره!
    :)

    پاسخحذف
  14. واقعیت اینه که همه‌مون یه وقتایی این‌جوری می‌شیم. از چیزایی که داریم و هستیم بدمون میاد و میخوایم که تغییرش بدیم. این تغییرات برای بهتر شدن خیلی خوبن.
    البته وبلاگ‌ت خوبه همین الآن‌شم.

    پاسخحذف
  15. سلام. خوبی؟ ای بابا بازم تف؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    پاسخحذف
  16. سلاااااام!
    بابا بی خیال!
    تف تفی کردی مارو!
    بنویس میچی...بی وقفه بنویس!
    خودتو محدود نکن...سعی کن نگاه متفاوتی به اتفاقات اطرافت داشته باشی و اون تفاوتو به نگارش در بیاری..
    از کتابایی که خوندی فیلمایی که دیدی بنویس!
    از خاطرات بچگیت بنویس..
    از آرزوها و دغدغه هات بنویس..
    ما منتظریم:)

    پاسخحذف