۱۳۸۹ مهر ۶, سه‌شنبه


جای شما خالی این چند روز قاطی کردم عجیب! از همه چیز و همه جا عصبانی و ناراحتم. از هرچیزی که فکرش رو بکنی.احساس میکنم که خیلی حساس شدم. به در و دیوار گیر میدم. قبلا یخورده تلویزون نگاه میکردم و فحش هم میدادم، ولی الان دیگه وقتی تلویزیون روشن باشه اصلا نمیتونم تحملش کنم و امکان نداره با خانواده ی تلویزیون آشنایی پیدا نکنم! حالم داره بهم میخوره از همه چی. از حق و ناحق کردن ها.از این که مردم مملکتمون فقط بلدن حرف بزنن و وقتی که باید حرف بزنن، همه شون لال میشن. ناراحتم از این دانشگاه خراب شده که نمیدونم هنوز هفته ی اول مهر نشده همه ی مسئولین دانشگاه کدوم گوری باید برن جلسه، در حالیکه این همه دانشجو معطلشون هستن که ثبت نام کنن.ناراحتم آقا، ناراحت!
ناراحتم از اینکه همه چیز خر تو خره توی این مملکت. این که خیلی راحت میریزن توی خونه ی کسی که جونش رو گذاشته واسه این مملکت و هیچ کس هم نیست که چیزی بگه.ناراحتم از اینکه یه بیشعور حیثیت ایران رو میبره و اینجا همه واسش کف و سوت میزنن. ناراحتم از اینکه مردم خوبی نداریم بر خلاف اینکه همه میگن ملت ما بسیار باهوش و فرهیخته و فیلان و بیسار هستن، ملت ما هیچی نیستن!
کاملا درست گفتن که ما همه چیزمون به هم میاد.
و اینکه خلایق هرچه لایق!
تـــــــف

۱۱ نظر:

  1. اوه اوه
    بد جوش آوردیا
    یه مدت تعطیل کن اخبار و تلویزیون و ریدر و ... رو تا اعصابت بیاد سر جاش وگرنه فقط میشه حرص خورد با پیگیری این چیزا

    پاسخ دادنحذف
  2. خودت رو کنترل کن داداش!!! که چه کنترل کنی و چه نکنی، فعلاً اوضا درست ایناست و تا بخوان گند میزنن و احمق تر های هم هستن که تشویقشون میکنن و نمیدونم والا کورن!؟ کر هستن؟ خر هستن؟ هر چی هستن فعلا روو اعصاب همه هستن...

    پاسخ دادنحذف
  3. من احساستو می‌فهمم...
    به خصوص که من ازون آدمایی‌ام گه گاهی فکر می‌کنم می‌تونم دنیا رو عوض کنم! و این زندگیمو به هم می‌ریزه در اون مواقع.
    و چون نمی‌شه چیزی رو تغییر داد، و نمی‌شه بیش از حد دست و پا زد و گلو پاره کرد، مجبوری خودت رویه‌تو عوض کنی و از چیزی که عذابت می‌ده تا جایی که می‌تونی فاصله بگیری یه وقتایی...
    من گودر و اخبار و تلویزیون و بحث و تبادل نظر و همه چیزو تعطیل کرد. برای چند ماه متمادی و چسبیدم به کارا و زندگی شخصیم. بعد هم که کمی رفتم سمتش خیلی خیلی کم و به ندرت و در حد نیازی که زندگی کردن تو جامعه وادارت می‌کنه.
    فعلاً و شاید همینی باشه که هست!

    پاسخ دادنحذف
  4. لازم می‌دانم درمورد این مطلب سراسر اهانت به ملت شریف ایران عرض کنم که بله قبول دارم، ما هیچی نیستیم. تف غلیظ!

    پاسخ دادنحذف
  5. ملت فهیم ایران را الکی تصور نکنید:)))

    پاسخ دادنحذف
  6. آخ گفتی .منم چندروزیه خیلی قاطیم.

    نمیدونم. دوستام که در ظاهر دوستم داشتن ولی تنفر رو !

    شک دارم.مگه اینکه خوب فیلم بازی می کردن و ته

    دلشون متنفر بودن!

    پاسخ دادنحذف
  7. میدونی فرهیختگی انگار مال زمان قدیم بود مردم روز به روز از این چیزا دور میشن.. دلایلشم زیاده...

    پاسخ دادنحذف
  8. سلام.
    این جمله ایه که ورد زبون منه "خلایق هر چه لایق"
    واسه همینم دوسدارم تو سیستم رای گیریمون یه سری تغییرات به وجود بیاد که هرکسی نتونه رای بده
    درمورد احمدی هم باید بگم یا واقعا بیماری روانی داره یا مهره انگلیس و ...

    پاسخ دادنحذف
  9. تف دومو غلیظ تر بفرســـــــــــت!
    این چیزا که درست شدنی نیس
    پس نمیشه تا ابد در مورد اینا به خودت سخت بگیری
    برو پی زندگی خودت
    البته نه اینکه کلا از اوضاع و احوال جامعه بی خبر باشی
    ولی نباید همه جوونیتو بذاری به پای غصه خوردن واسه چیزایی که تف هم براشون زیاده!

    پاسخ دادنحذف
  10. سلام. مهم اینه که خوب باشی! همین!

    پاسخ دادنحذف
  11. @سینا:
    بدبختیم اینه که کرم دارم!نمیتونم بیخیال بشم.
    @مالزی نشین:
    به به! عجب شعری گفتی.
    :)
    @سُرور:
    اون ضمه گذاشتن روی اسمت تو حلقم!!!
    @اغلن کبیر:
    احزنت به شما جوان غیور تف انداز.
    @سمانه:
    ما سعی میکنیم ملت ایران رو کلا تصور نکنیم.
    @رویا:
    تف بنداز، مثل من.
    @پیمنتو:
    آره والا.هرچی داریم از این قدیمیاست.
    @سها:
    آره منم به این طرح فکر کردم.شاید چیز خوبی باشه.
    شایدم اسرائیل!!!
    @سمیه:
    پیر شدم رفت خواهر.ای بابا...
    @رویا:
    ارادتمندم به شدت.

    پاسخ دادنحذف