۱۳۸۹ مرداد ۱۱, دوشنبه

دیگه دارم بالا میارم!

از این جا(طبقه 5 یه ساختمون 9 طبقه) با یه نگاه سَرسَری نزدیک 30-40 تا بچه خورده میبینم که دارن تو هم وول میخورن و محله رو گذاشتن رو سرشون.امکان نداره روزی باشه و این جا صدای هل هله کردن و صدای بوق ماشین های عروس نیاد، همین الانم داره صداشون میاد.اینجا که من هستم تابستونا مردم تا 3 صبح نشستن بیرون و چرت و پرت میگن.اینجا که من هستم مردم خیلی فضولن،وقتی صدای کوچه از حدی بالاتر میره همه تا کمر خم میشن بیرون تا ببینن چه خبرِ.اینجا که من هستم آدمایی که پاچه میگیرن زیادِ.
دیگه داره حالم از اینجایی که هستم بهم میخوره.

هووووووووووووووووووووووووووووق!


۱۰ نظر:

  1. ای بابا ، تازه با این اوصافی که می گی ، اونجایی که شما زندگی می کنی ، خیلیم خوبه !!!! نیستی ببینی اینجایی که ما زندگی می کنیم چطوریه !!!!
    هــــــــــوق !!!

    پاسخحذف
  2. میچیکوی عزیز، من شما رو به صبر و تقوای الهی دعوت می‌کنم.
    ان الله مع الصابرین.

    پاسخحذف
  3. آخی!(آیکون بسی حرف نهفته در یک کلام!!)

    پاسخحذف
  4. به قول محسن مخملباف ما ايرانيها همگي فاشيست هاي بالقوه ايم....

    پاسخحذف
  5. اما اگه اینجایی باشی که ما هستیم دلت می گیره. اینجا هیشکی هیشکی رو نمیشناسه. اینجا هیشکی عروسی اونیکی نمی ره و نمی فهمه کی عروسی کرده یا کی مرده. اینجا جشن چهار شنبه سوری نمی تونی بگیری چون همسایه می گه که دود آتیش خونه مون رو کثیف می کنه. اینجا نیمه شعبان پرنده پر نمی زنه. اینجا عید نوروز هیشکی به هیشکی عید مبارکی نمی گه. اینجا آقای همسایه سرش رو می ندازه پایین و فرار می کنه تا چشمش تو چشم دختر همسایه نیفته. اینجا همسایه کارش به دفتر تو می افته و کارش رو انجام می دی بدون اینکه بفهمی همسایه ات هست یا اون بفهمه که تو همسایه اش هستی
    من هم دیگه حالم داره از جایی که توش زندگی می کنم به هم می خوره
    هوووووووووق

    پاسخحذف
  6. از ادم فضول بیزارم.. ادمی كه سرش نتو كار دیگرانه اونم تا كمر....

    پاسخحذف
  7. ای بابا...
    تو برج زندگی می کنی شما؟!
    خدا صبرتون بده....خدا صبرمون بده....
    ....
    من اینجا بس دلم تنگ است
    و هر سازی که می بینم بدآهنگ است
    بیا ره توشه برداریم
    قدم در راه بی برگشت بگذاریم
    ببینیم آسمان هرکجا آیا همین رنگ است؟!

    پاسخحذف
  8. گفتی سرسری یادمه یه شاعری می گفت نکنه سرسری از عشق من بگذری.
    آیکون یکی از بچه های توی کوچه که داره با صدای بلند آواز می خونه

    پاسخحذف
  9. یه مقدار گرفتار بودم این چند وقت!
    این به کسی نگو خیلی پیچیدسا! من هنوز نتونستم وارد بشم(آیکون یه آدمی که از نفهمیه خودش به شدت خجالت می کشه!)

    پاسخحذف
  10. بيا پيش خودمون
    دور هم باشيم بخنديم
    جائه زندگي ميكنيد؟
    هووووووووق

    پاسخحذف