۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

چند روز پیش یکی از کارمندای دانشگاه فوت کرد(خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه!)


عکس این بنده خدا رو هم زده بودن به در و دیوار دانشگاه.


معمولا موقع امتحانات که میشه از کارمندا به جای مراقب استفاده میشه.


هرکی که عکس این بنده خدا رو میدید میگفت:


«اِ اِ اِ اینه که!مُرد!؟ لامصب از من چند بار تقلب گرفت.»


آره دیگه اینجاست که شاعر میگه:


ای که دستت میرسد کاری بکن...


تا وقتی که مُردی پشت سرت انقدر بد نگن!


نتیجه اخلاقی: آقا جان بذار بچه ی مردم تقلبش رو بکنه دیگه!

۲ نظر:

  1. وااالا...(لطفا با لهجه ی والا گفتن پرویز پرستویی در کتاب قانون ادا شود!)
    البته اینجانب اصلن از تقلب خوشم نمیاد و به ندرت تقلب کردم و بیشتر رساندم!(خیلی هم بچه + نیستما،اما این یه مورد استثناس!)

    پاسخحذف
  2. hiiiiiiiiiii
    khoobi dooste man?
    mamnoonam ke sar zadi bebakhsh age talkh bood amma harfe del bood
    rasti sorry manzooram az koocheye 8 hamoon note 8 bood amma be khatere adame hozoore zehn navashte boiodam koocheye 8

    پاسخحذف